به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: نشست ادبی با موضوع داستانهای اقلیمی و تأثیر لهجه و لحن بر آن به همت مکتبخانه ادبی خراسان در مشهد برگزار شد.
محمدرضا شرفی خبوشان از نویسندگان سرشناس کشور در این نشست گفت: در داستان، عنصر شخصیت فقط متعلق به انسانها نیست بلکه در هر رویداد، مکان، زمان، اشیا و اقلیم میتواند شخصیت بسازد. جایگاه اقلیم در داستاننویسی بهقدری والاست که اگر آن را به معنای ساختن شخصیت بدانیم بیراهه نرفتهایم، به عبارتی اقلیم، رسیدن به یک شخصیتسازی بهوسیله زمان و مکان خاص است. در ابتدا منظور از ادبیات اقلیمی همان ادبیات روستا بوده است، ولی با گذر زمان، ادبیات اقلیمی معنای گستردهتری پیدا کرد.
نویسنده رمان «بیکتابی» افزود: داستاننویسی در ایران با پرداختن به فضای شهری شروع شد، محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت، شخصیت داستانها را در فضای شهری خلق میکردند، اما بهمرورزمان بعضی داستان نویسان به سراغ روستا رفتند و برای شرح رنجهای زندگی کارگری و ارائه اعتراضات شان از نماد خان و رعیت در این فضا بهره بردند. این نوع نویسندگی در برخی داستانهای محمود دولتآبادی، احمد محمود، علیاشرف درویشیان، صمد بهرنگی و جلال آل احمد پررنگتر است.
این نویسنده و مدرس ادبیات داستانی با تشریح تأثیر ادبیات روسیه بر خلق داستانهایی بر پایه ادبیات اقلیمی در ایران گفت: از مهمترین دلیلهایی که داستان نویسان ایرانی به نوشتن از فضای روستا پرداختند، تأثیرپذیری از ادبیات روسیه بود. واقعیت این است که نوشتن از روستا راحتتر است و همچنین نویسنده میتواند بهراحتی با استفاده از نمادسازی به مطالبه گریهایی بپردازد. یک انسان شهری درون پیچیدهای دارد، برای نوشتن درباره فضای شهر، نویسنده باید تسلط ویژهای بر ساختار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فلسفی داشته باشد. شاید به همین دلیل است که در حوزه شهری در چند دهه گذشته شاهد خلق داستان درخور توجهی نیستیم.
خبوشان تصریح کرد: باید به این نکته توجه داشت که شهر هم یک اقلیم است وما نویسندگان ایرانی باید بپذیریم در رمانهایی که فضای شهری روایت میشود کمکاری کردهایم. یک نویسنده شهری در خلق داستانی از محل زندگی خود اگر به موضوعات عمیق نگاه کند میتواند داستانی موفق از اقلیم خود بنویسد. نویسنده صاحب اندیشه شهری باید در برابر رویدادها موضع خود را نشان دهد بهعنوانمثال یک نویسنده مشهدی در خلق داستان اقلیمی باید از ساختوسازهای اطراف حرم آگاهی کاملی داشته باشد و دراینباره بهصورت عمیق نظریهپردازی کند.
خبوشان اظهار کرد: امروز شرایط برای نوشتن داستان اقلیمی، متفاوت شده و نوشتن از روستا چیزی را عوض نمیکند. تعریف ادبیات اقلیمی تغییر کرده است و به دلیل گسترش زندگی شهری و تغییر اقلیم از روستایی به شهر باید سراغ نوشتن از شهر رفت و با پرداختن به عمق جزئیات از اقلیم شهرها بنویسیم، چون این نوع نوشتن و پرداختن به دغدغههاست که میتواند با بررسی معضلات روز، به حل مشکلات جامعه کمک کند.
وی ضمن اشاره به آثار زندهیاد سعید تشکری از نویسندگان نامدار خراسانی گفت: فرد نویسنده باید تمام تلاش خود را به کار بندد تا درباره اقلیم یا همان محل زندگی خود داستانی قدرتمند بنویسد، آنگونه که هیچ نویسنده دیگری قادر به نوشتن آن نباشد. برای نوشتن داستان اقلیمی توجه به لحن و لهجه تأثیر بسزایی در موفقیت داستان دارد. نویسندهای که قصد دارد درباره یک محل، داستانی بنویسد باید درباره روح کلمات موجود در گفتار مردم آن محل، آگاهی کاملی داشته باشد. منظور از لحن، تنها شکستن کلمات در قالب لهجه نیست بلکه شامل ساختار کلمه درگذر تاریخ یک شهر، اندیشه و نوع تفکرات یک شهروند میشود.